شعر تنهایی در سال 2021 ، شعر های زیبای تنهایی ، شعر دل انگیز
شعر تنهایی در زندگی
تنها بودن یکی از غم انگیزترین شرایط برای یک انسان است . شعر تنهایی می خوانید . اگر فکر کنید هیچ کس شما را درک نمی کند. ممکن است با خانواده خود احساس تنهایی کنید. غالباً مردم از اشتراک آنچه که هستند . می ترسند زیرا فکر می کنند . که طرد خواهند شد . با این حال ، اگر با کسانی که هستید . شریک نیستید ، واقعاً با افرادی که دوستشان دارید نیستید . از طرف دیگر ، وقتی شعرهای تنهایی خود واقعی خود را به اشتراک می گذارید . خطر طرد شدن را تهدید می کنید. غالباً افراد به دنبال افراد خارج از خانواده هستند که بدون ترس از طرد شدن می توانند با آنها شریک شوند .
تنها بودن
تنهایی کوتاه
من می خواهم کسی مرا نگه دارد .
اما اینجا فقط من هستم .
من می خواهم کسی به من گوش دهد .
اما من تنها گوشم .
شعر تنهایی بودن
البته خوبم ، چرا می پرسی؟
اوه ، این مهم نیست ، این فقط ماسک من است .
غم را پنهان می کند ، درگیری را پنهان می کند .
برای فرار از چاقو این ماسک را می پوشم .
خودت باید باشی
خودت را تصور کن .
تنها در سر شما .
شما آویزان هستید ، آویزان هستید .
از یک نخ نقره ای .
شعر گریه تنهایی
غم تنهایی
گریه های من را بشنو من به کمک شما نیاز دارم .
لطفا بیا منو از خودم نجات بده .
دوست من باش ، چراغ راهنما .
غم شبانه
چرا می ایستی و گریه ام را می بینی .
مرا در گوشه چشمت نمی بینی .
خیلی درد دارم ، نمی بینی .
چرا فقط خیره می شوی و خونریزی من را می بینی .
درک خود واقعی
من نیز در کارهای سخت به شما کمک می کنم .
اما شما واقعاً نمی دانید چقدر پنهان می کنم .
حتی اگر ما بهترین دوستان هستیم .
من واقعاً فکر نمی کنم شما می توانید درک کنید .
خودت هستی تنها
هر شب می بینم که کنار درخت نشسته ام .
متنفر از خودم ، قفل کردن قلبم و دور انداختن کلید .
من آنجا نشسته ام و منتظر می مانم ، فقط به شخصی که ممکن است مراقبت کند امیدوارم .
من آگاه هستم ، هیچ کس هرگز نمی آید و نخواهد آمد .
شعر کوتاه تنهایی
خیال در اندوه
هیچ کس واقعاً مرا نمی شناسد.
چگونه آنها می توانند وقتی که حتی هرگز تلاش نمی کنند؟
چون لبخند می زنم ، آنها تصور می كنند كه خوشحالم.
غم و ترس خود بودن
من که می بینی من واقعی نیستم.
این کسی نیست که دوست دارم باشم.
درد را پنهان می کنم ، درگیری را پنهان می کنم.
راستش ، من فقط می خواهم از این زندگی فرار کنم.
شب در نگاه غم
من این ورطه سیاه را قدم می زنم .
جایی برای رفتن نیست .
تعجب آور است که چگونه دلم تنگ شده است .
تمام آنچه قبلاً می دانستم .
شعر های کوتاه را در فارسی کلاب پیدا کنید .
منبع : familyfriendpoems