شعر با ه ، شروع شعر با حرف ه برای مشاعره ، شعر فردوسی و جامی
شعر با ه
شعر زیبا با ه یک آهنگ بسیار عالی می باشد. در این اشعار آرامشی دلنشین وجود دارد . مشاعره با اشعار نظامی و فردوسی لذتی پایان ناپذیر دارد. از میان اشعار با حروف الفبا به دسته تک بیتی با حرف ه رسیدیم.
شعر دلنشین با ه
همه. چین و. توران بپیش. تواند
ز بیگانگان. ار ز خویش. تواند(فردوسی)
همان. نازنینان. گلنار. چهر
ز گلزار. آتش بریدند. مهر(نظامی گنجوی)
هر که. زد در. محبت تو. نفس
مونس. جان او. تو باشی. و بس(جامی)
همان. کردم. طلب در. آخر کار
که آیم. سوی ایشان. من در. این کار(عطار)
هنوز. در دلت. ای آفتاب. رخ نگذشت
که سایه ای. به سر. یار مهربان. آری(سعدی)
هرکه. جست. اندران ولایت. صدر
از سرِ. جهل بود نز. سرِ قدر(سنایی غزنوی)
هر که. از شوق. توست در. تب و تاب
نشود. جز به. وصل تو. سیراب(جامی)
همه. نقش نیرنگها. پاره کرد
مغان را. ز میخانه. آواره کرد(نظامی گنجوی)
همه. دیده ها. به سویت. نگران حسن. رویت
منت آن. کمینه. مرغم. که اسیر. دام. داری(سعدی)
هم اندر. زمان زنده. بر دارکن
دو پایش. ز بر سر. نگونسار. کن(فردوسی)
شعر کوتاه با ه
ه بقوم. یحبهم. و یحب
و نه ای. حبیب گشته. محب(جامی)
همه. بازگشتند ز. ایرانیان
ببستند. خون ریختن. را میان(فردوسی)
هر سواری. چو کوهی. اندر زین
موی. بشکافتی ز. رای رزین(سنایی غزنوی)
هم اگر. عمر بود. دامن کامی. به کف. آید
که گل. از خار همی. آید و صبح. از شب. تاری(سعدی)
همان. گنج پیرانش. آمد بدست
شتروار. دینار صدبار. شست(فردوسی)
هر سه. کردند. متفق. با هم
روی در. بادیه. به عزم. حرم(جامی)
همه کارشان. شوخی. و دلبری
گه افسانه. گوئی گه. افسونگری(نظامی)
هیچ کس. را نیست از. حالم خبر
که مرا. تو می کشی. بی خواب. و خور(مولوی)
تک بیتی
شعر تک بیتی با ه از دیگ اشعاری است در حروف الفبا . شعر کوتاه از فردوسی و نظامی.
همه کس. دری از تعجب. گشاد
مگر پاک. دینان پاک. اعتقاد(امیر خسرو دهلوی)
هر زمان. برق سخت. جنبیدی
بر سر. بام ها. غرنبیدی(ملک الشعرای بهار)
همه. چارپایان. بکردار. گور
پراگنده. و آگنده کردن. بزور(فردوسی)
همه. کردم. سبیل راه. خدای
که خدایم. بس است. در دو. سرای(جامی)
همه دشت. چون پرنیان. شد برنگ
هوا گشت. برسان پشت. پلنگ(فردوسی)
همان دین. دیرینه را. نو کنند
گرایش. سوی دین. خسرو کنند(نظامی گنجوی)
همه روی. کشور سپه. گسترید
شدست. او کنون از. جهان ناپدید(فردوسی)
همه. را می دهم. برای. خدای
بو که. حاصل. کنم رضای. خدای(جامی)
همان بد. که بیدادگر. بود مرد
ورا. دانش و بخت. یاری نکرد(فردوسی)
هر آنکو. عاشق ما. شد در اینجا
ز ذاتم. بود یکتا شد. در اینجا(عطار)
شروع شعر با ه
های. وهو یی. که اندرین. مأوی است
به خدا گر. به محشرکبری. است(ملک الشعرای بهار)
همچو. ماهی به. خشک خشک. و خموش
مرد بی. دست و. پای جوشن. پوش(سنایی غزنوی)
همانا. که افگنده. شد صد. هزار
بگلزریون. در یکی. کارزار(فردوسی)
هم از. عاجزی پشت. را خم نکرد
ز نیروی. دل ذره ای. کم. نکرد(امیر خسرو دهلوی)
همه. بر آستان. او زده. صف
هر یکی. شمع و. بدره ای. در کف(جامی)
هزار جلوه. زیان کرده ام. ز بیخبری
چه رنگها. که نرفته ست. از کف. صبّاغ(بیدل دهلوی)
همی داد. زنهار و. بنواختشان
بزودی. همی کار. بر. ساختشان(فردوسی)
همه. مالم. ز دست. شد. بیرون
در بهای. کنیزک و. اکنون(جامی)
هرگز. نبود سرو. به بالا که. تو داری
یا مه به. صفای رخ. زیبا که تو. داری(سعدی)
به حروف های آخر الفبا رسیده ایم سپاس از شما همراهان عزیز. امیدواریم از دیگر مطالب دسته بندی شده در فارسی کلاب بهره مند شوید.
منبع : poemsearcher