شعر با ت کوتاه و شعر های منتخب با ت برای افراد اهل شعر، شعر دوبیتی
شعر با ت
شعر زیبا با ت آماده شده توسط فارسی کلاب . برای آنهایی که شعر و مشاعره دوست دارند . شعر با ت به شما کمک میکند بتوانید در مشاعره تسلط کافی داشته باشید . در اشعار کوتاه زیر شما میتوانید راحت شعر کوتاه حفظ کنید . در انتها میتوانید از حروف دیگر الفبا نیز استفاده کنید .
شعر خاص با ت
تو را با غیر می بینم. صدایم در. نمی آید
دلم. می سوزد. و کاری ز دستم. بر نمی. آید ( اخوان ثالث)
ترا که. هر چه مراد است. در جهان داری.
چه. غم. ز حال. ضعیفان. ناتوان داری (حافظ).
تو کمان. کشیده. و در کمین. که زنی. به تیرم. و من. غمین
همه. غمم بود. از همین که. خدا نکرده. خطا کنی(هانف اصفهانی)
تبه. کردم .جوانی تا. کنم خوش. زندگانی را
چه. سود از. زندگانی. چون تبه. کردم جوانی را(یغمایی)
تو مو . می بینی و مجنون . پیچش مو .
تو ابرو . او اشارت. های ابرو .(وحشی بافقی) .
ترسم. که اشک در. غم ما پرده. در شود
وین. راز سر. به مهر. به عالم. سمر شود(حافظ)
تنــم. از واسـطه. دوری دلـبر. بگــداخت
جانم. از آتش. هجر رخ. جانانه. بسوخت(حافظ)
تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم(مولانا)
تا. گشودم. نامه اش را. سوختم در. انتظار
کاش قاصد. میگشود. این نامه سر. بسته را(فوجی نیشابوری)
شعر کوتاه با ت
در این اشعار شما میتوانید با انتخاب شعری مناسب با مشاعره . پیروز یک نبرد خوب باشید . شاید برخی از شاعران را نشناسید ولی با خواندن این دوبیتی ها از طف داران آن شوید .
تا کـــی . به تمـــنای. وصــال تو . یـــگانه
اشکم شود. از هر مژه چون . سیل روانه (شیخ بهایی) .
تیرگی. بیرون نرفت. از دل. به علم. ظاهری
خانه را. روشن نمیسازد. چراغ پشت پا(صائب)
تو در آب اگر . ببینی حرکات . خویشتن را
به زبان. خود بگویی .که به حسن. بی نظیرم(سعدی) .
تو نیکی. کن به. مسکین و. تهیدست
که نیکی. خود سبب گردد. دعا را(پروین اعتصامی)
تـــا بــدیــن. جـــا بــهر. دینــار آمـــدم
چـــون. رســیدم. مســت. دیــدار آمـــدم(مولانا) .
تا بوده. چشم عاشق. در راه يار. بوده
بي آنكه. وعده باشد. در انتظار بوده(ضميري)
تا به. فراق خو. كنم صبر. من و. قرار كو
وعده ي. وصل اگر. دهد طاقت. اتظار كو(كلجاري)
شعر فارسی با ت
تا شدم حلقه. به گوش در . میخانه عشق
هر. دم آید. غمی. از نو. به مبارکبادم(حافظ) .
تبه کردم. جوانی تا کنم . خوش . زندگانی را
چه سود. از زندگانی چون تبه. کردم جوانی را(یغمایی) .
تا چند. بسته ماندن. در دام. خود فريبي
با غير. آشنايي. با آشنا غريبي(ساعد باقري)
تا قفل. قفس باز. شد آن. سوخته. پر رفت
دلواپس. ما بود وليكن. به سفر. رفت(بنفشه نيك گو)
تو کمان کشیده و . در کمین که . زنی به .تیرم و. من غمین .
همه. غمم بود. از همین. که خدا. نکرده. خطا کنی(هانف اصفهانی) .
زیبای دو بیتی با ت
یک نکته که شعر های دوبیتی دارند این است که هم خفظ کردن آن آسان است. هم دامنه شعر با ت و اطلاع از اشعار شاعران بزرگ بدست می آورید.
تو عهد كرده اي . كه كشاني به. خون مرا .
من جهد. كرده ام. كه به عهدت. وفا كني(بسطامی) .
تا نگريد. طفلك. حلوا فروش
ديگ. بخشايش. كجا آيد. به جوش(مولوی) .
تني. آلوده. درد و. لبريز غم. دارم
ز اسباب پريشاني . تو را اي . عشق كم دارم .(ورزی) .
ترسم. اي مرگ. نيايي تو. و من پير. شوم
آنقدر. زنده بمانم كه. ز جان سير. شوم(فرخي يزدي)
تني. آلوده درد. و لبريز. غم دارم
ز اسباب. پريشاني تو را. اي عشق. كم دارم(ابوالحسن ورزي)
تا تو. مراد من . دهي كشته . مرا فراق تو.
تا تو. به داد. من رسي. من به خدا. رسيده ام(معیری) .
اشعار با ت از شاعران بزرگ
تا گنج. غمت در دل . ویرانه. مقیم است
همواره. مرا کوی. خرابات. مقام است(حافظ) .
تا قفل. قفس باز شد . آن سوخته. پر رفت .
دلواپس ما . بود وليكن به. سفر رفت.(بنفشه نیک گو) .
تو را. با غیر می بینم. صدایم در. نمی آید
دلم. می سوزد و. کاری ز دستم بر. نمی آید(مهدی اخوان ثالث)
ترسم اي مرگ . نيايي تو و من. پير شوم
آنقدر. زنده بمانم. كه ز جان. سير شوم(یزدی) .
تو مپندار . كه خاموشي من.
هست. برهان. فراموشي من(مصدق) .
اگر ب دنبال شعر با حروف دیگر هستید به قسمت شعر و متن ادبی سر بزنید .
اشعاری از حافظ با حرف ت
تا سر زلف تو. در دست نسیم. افتادست
بیا که. قصر امل سخت. سست بنیادست
تویی که. بر سر خوبان کشوری. چون تاج
اگر به. مذهب تو خون عاشق. است مباح
تنت. به ناز طبیبان. نیازمند مباد
حسن. تو همیشه. در فزون باد
تا ز میخانه و. می نام و نشان. خواهد بود
پیش از اینت. بیش از این. اندیشه عشاق. بود
ترسم که اشک. در غم ما پردهدر. شود
گر چه. بر واعظ شهر. این سخن آسان. نشود
تو همچو صبحی. و من شمع خلوت. سحرم
به تیغم. گر کشد دستش. نگیرم
تاب بنفشه. میدهد طره. مشک سای تو
مرا چشمیست. خون افشان ز دست. آن کمان ابرو
تو را که. هر چه مراد است. در جهان داری
صبا تو نکهت. آن زلف مشک. بو داری
تو مگر بر. لب آبی به هوس. بنشینی
ساقیا. سایه ابر است. و بهار و لب جوی
تیر آه ما. ز گردون بگذرد. حافظ خموش
رحم کن. بر جان خود پرهیز. کن از تیر ما
تا کنم. جان از سر رغبت. فدای نام دوست
واله و شیداست. دایم همچو بلبل. در قفس
ترک کام. خود گرفتم تا برآید. کام دوست
حافظ. اندر درد او میسوز. و بیدرمان بساز
ترسم که اشک در. غم ما پرده. در شود
وین راز. سر به مهر. به عالم سمر. شود
تا کنم جان. از سر رغبت. فدای نام دوست
واله و. شیداست دایم همچو. بلبل در قفس
ترک کام خود. گرفتم تا برآید کام. دوست
حافظ اندر. درد او میسوز. و بیدرمان بساز
تیر آه ما ز. گردون بگذرد حافظ. خموش
رحم کن. بر جان خود پرهیز. کن از تیر ما
تا دل شب سخن. از سلسله موی. تو بود
دل که. از ناوک مژگان تو. در خون. میگشت
اشعاری از مولانا با حرف ت
تا از. خود ببريدم. من عشق تو. بگزيدم
خود را چو. فنا ديدم ، آهسته که. سرمستم
تا ز گلزار. و چمن رسم خزان. برخیزد
پشت. افلاک خمیدست. از این بار گران
تا وا شود. چو کاسه در پیش تو. دهانها
بر گیجگاه. ما زن ای گیجی. خردها
تا. وارهد به گیجی. این عقل ز. امتحانها
ناقوس تن. شکستی ناموس. عقل بشکن
تو چون. عصای موسی بگشا. برو زبانها
عاشق. خموش خوشتر. دریا به جوش. خوشتر
تــا. هـمــاره دوســت. بینی در نظــر
در دلت. نـایــد ز کین. نـاخوش صور
ترجماني من. و صد چون منش. محتاج نيست
در حقايق. عشق خود را ترجمانست. اي پسر
تا بـــرآرم. از ملایـــک بــال. و پــر
وز ملـک. هم بــایــدم جستـن. ز جو
تو نیکی. می کــن و در دجلــه. انـداز
کــه ایــزد. در بیــابــانت دهــد. بـاز
تا از تو. جدا شده ست. آغوش مــرا
از گریه. کسی ندیده. خاموش مرا
تو ساقي. خماري يا دشمن. هشياري
يا آنک کني. ويران هر خانه. که مي سازم
تو بدان شيشه پرستي. که ز شيشه است. شرابت
مي من نيست. ز شيره ز چه. رو شيشه. پرستم
تو ز من. پرس که اين عشق. چه گنج است. و چه دارد
تو مرا. نيز از او پرس. که گويد چه. کسستم
تا ز نیکی. وز بدی من واقفم. من واقفم
از جمالت. غافلم بیا. بیا بیا بیا
تا نسوزد عقل. من در عشق تو. در عشق تو
غافلم. نی عاقلم باری بیا. رویی نما
اشعار زیبا از سعدی با حرف ت
تا بود بار. غمت بر دل. بیهوش مرا
سوز. عشقت ننشاند. ز جگر جوش مرا
تا به. خاطر بود آن. زلف و بناگوش. مرا
شربتی. تلختر از سم. فراقت باید
تا کند لذت. وصل تو فراموش. مرا
هر شبم با. غم هجران تو. سر بر بالین
تو را حکایت. ما مختصر. به گوش آید
که حال تشنه. نمی داني اي گل. سیراب
تو مگر سایه. لطفی به سر. وقت من آری
که من آن. مایه ندارم که به مقدار. تو باشم
تا عهد تو. دربستم عهد همه ی. بشکستم
بعد از تو روا. باشد نقض همه ی. پیمانها
تا خار غم. عشقت آویخته. در دامن
کوته نظری. باشد رفتن به. گلستانها
تا به هر. نوعی که باشد. بگذرانم روز را
شب همه ی. شب انتظار صبح. رویی میرود
تا قیامت. شکر گویم. طالع پیروز را
گر من از. سنگ ملامت روی. برپیچم زنم
تو را در آینه. دیدن جمال. طلعت خویش
بیان. کند که چه. بودست ناشکیبا. را