رزاقی: سیاستها را به نفع کارگران تغییر دهیم
ابرهیم رزاقی ( اقتصاددان) در خصوص وضعیت و شرایط حال حاضر کشور در گفتگویی با ایلنا به اظهار نظر پرداختند که گزیده و خلاصه آنرا در ادامه می توانید ملاحظه نمایید.
ابراهیم رزاقی با بیان اینکه قدرت اصلی جامعه ما کارگران هستند گفت: در شرایطی که افراد و شرکتهایی دسترسی به برخی از حمایتها از جمله وام یا دریافت ارز دولتی دارند، رقابت معنا ندارد. رقابت در بازار آزاد زمانی معنا پیدا میکند که واحدهای کوچک بدون استفاده از حمایتهای خاص فعالیت اقتصادی کنند. آنها با ارز ارزان خرید میکنند و با قیمت بالا محصولاتشان را میفروشند.
این شرایط و سیاستها ضد تولید و مخرب است. در واقع واردکنندگانی که دسترسی به ارز ۴۲۰۰ تومانی پیدا کردند در شرایطی که واقعا دست به واردات و فروش محصولات خود زده باشند، سود عظیمی بردهاند، حال آنکه اساسا کسانی واردات نکردند؛ فقط ارز گرفتند و چیزی وارد نکردند یا محصولات وارداتی را با قیمت مناسب به فروش نرساندند.
الان شرایط در کشور ما به گونهای شده که تعداد زیادی از افراد غیرفعال شدهاند. وقتی نیمی از شهروندان کشور غیرفعال هستند، نشانگر این است که ما از امکانات به درستی استفاده نکردهایم. آمریکا و کشورهای غربی با اتخاذ سیاستهای استعمارگرانه خود کمر به نابودی کشور ما بستهاند و میخواهند ایرانی وجود نداشته باشد. هر ایرانی که عرق ملی دارد باید این را درک کند و مخالف سیاستهایی باشد که همراستا با سیاستهای قدرتهای جهانی است. در داخل باید اصلاحات اساسی انجام داد و فاصله طبقاتی را کاهش داد.
ما از نوعی الگوی اقتصادی تبعیت میکنیم که اجازه متشکل شدن کارگران و کشاورزان را نمیدهد. برای مثال وجود واسطهها باعث میشود سود کار جای اینکه به کشاورزان برسد، در جیب دلالان برود. این متناسب با الگوی سرمایهداری است. در این الگو ما دو دسته از افراد داریم: افراد پولدار و افراد بیپول که کارگران و کشاورزان در دسته دوم قرار دارند.
البته این به معنای آن نیست که ما دقیقا مثل آن نظام سرمایهداری هستیم که در آن کارگران ۱۶ یا ۱۷ ساعت در روز کار میکردند. شرایط تغییر کرده است، اما الگو همان الگوی قبلی است. این شیوه مغایر با ارزشها و آرمانهایی است که در قانون اساسی نیز متجلی شده است. در قانون اساسی بر حمایت از مستضعفان و برخورداری برابر همه افراد از مواهب تاکید شده است. میبینیم که اصل اشتباه نیست و اگر فقیر و بیکار داریم دلیل آن این است که قانون اجرا نشده و سیستم اقتصادی متناسب انتخاب نکردهایم. انسان باید حداقلها را داشته باشد. ما قبلا دورههای سختی را پشت سر گذاشتهایم.
باید در راستای شفافسازی، این دلالها و افرادی که در نظام اقتصادی خلل ایجاد میکنند، معرفی و مجازات شوند. در سالهای اخیر مدام شاهد افشای مواردی از اختلاس و فساد بودهایم. متاسفانه در مواقعی میبینیم جای برخورد با مفسدان توجیهاتی آورده میشود. مثلا میگویند فلان رقم اختلاس نیست، وام معوقه است. این وضعیت باعث ورشکستگی بانکها شده است.
حتی در جوامعی که مهد سیاستهای لیبرالیستی است شاهد تغییراتی به نفع طبقات پایین جامعه و کارگران هستیم. ما با یک سیستم روبهرو هستیم که اسمش را گذاشتهاند دولت رفاه. در این سیستم که از دل جوامع و نظام سرمایهداری به وجود آمده، تغییراتی رخ داده است. کارگران تشکل پیدا کردهاند و برای پیگیری مطالبات خود به خیابان میآیند. این قدرت کارگران را نشان میدهد. باید توجه داشت که وقتی سیاستهای لیبرالیستی و سرمایهدارانه حاکم شود، این فقط اقتصاد نیست که با تغییر مواجه میشود. سرمایهداری همه شئونات را تحت تاثیر قرار میدهد و در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز شاهد تغییرات بنیانکن خواهیم بود.
یک قاعده وجود دارد. هر شغلی که سودش بیشتر از تولید است باید مشمول مالیات شود. این کار انجام میشود تا برای فردی که به کار غیرتولیدی مشغول است صرف نکند آن را ادامه دهد. در چنین صورتی میتوانیم ادعا کنیم اقتصاد تولید محور داریم و به این صورت است که کارهایی مانند دلالی دیگر به صرفه نخواهد بود.
الان سود بیشتر کجاست؟ مثلا در بخش دلالی مسکن. وقتی مالیات متناسب دریافت شود، فرد جای دلالی و سوداگری در حوزه مسکن، سرمایه خود را به بخش تولید میآورد؛ تولیدی که مشمول مالیات نیست و مورد حمایتهای ویژه هم قرار میگیرد. این اتفاق در کشورهای سرمایهداری هم افتاده و از ابزار مالیات برای کاهش فاصله طبقاتی استفاده میشود. اگر مالیات به معنای واقعی گرفته شود، خامفروشی معنا نخواهد داشت. در چنین شرایطی لازم نیست نفت خود را مفت بفروشیم، بلکه جای خام فروشی تولید میکنیم و مازاد درآمد خواهیم داشت.