عوارض و مشکلات طلاق و جدایی در چه سنی برای فرزندان مخرب تر و بیشتر است؟
طلاق و جدایی والدین، در هر سنی برای فرزندان مشکل آفرین بوده و ویرانگر شخصیت وجودی آنها در اجتماع و محیط زندگی است. این عوارض و مشکلات بعضا غیر قابل جبران بوده و به طرز وحشتناکی ارزش این گونه ریسک ها را پایین می آورد.
طلاق و جدایی یک معضل اجتماعی است که از گذشته های بسیار دور تا کنون، در جوامع بشری کل دنیا بسیار زشت و نکوهیده قلمداد می شود. با اینهمه گاهی ممکن است در بعضی موارد طلاق و جدایی، به ماندن در زندگی مشترک ولی پرتنش و آسیب زا ترجیح و برتری داشته باشد. در این میان چیزی که مهم است این است که، عوارض و مشکلات پس از جدایی برای فرزندان و اینکه بهترین و بدترین سن طلاق برای فرزندان چه سن و دوره از زندگی آنها ست.
بهترین زمان طلاق:
بهترین زمان طلاق والدین دوره ای از زندگی است که فرزند بیشتر از سه سال ندارد. البته همین فرزندان هم وقتی بزرگتر شوند و چگونگی جدا شدن والدینشان را از دیگران بپرسند وارد چرخه ای از زندگی خواهند شد که پر است از غم و اندوه و حسرت و پریشانی.
بیشترین عوارضی که در این سن برای فرزندان ممکن است پیش بیاید، لکنت زبان، شب ادراری، اختلالات خواب و تیک های عصبی ممکن است باشد.
بدترین زمان طلاق:
بطور قطع و یقینا بدترین زمان طلاق و جدایی والدین، زمانی است که فرزند یا فرزندانشان به سن نوجوانی یا جوانی رسیده اند. متاسفانه در این سنین ممکن است فرزند یکی از والدین را مجرم و دیگری را قربانی بپندارد بدون اینکه بداند این داوری و قضاوتش درست است یا غلط.
فرزندان در اینگونه موارد واکنش های متفاوتی ممکن است داشته باشند. بعضی ها طلاق را مسئله ای طبیعی بین والدین تلقی می کنند و رابطه خود را با هر دوی آنها ادامه می دهند و بعضی ها یکی از والدین را مجرم و دیگری را قربانی می پندارند و ممکن است نخواهند با هیچ کدامشان زندگی کنند.
در هر صورت طلاق در این سن که سن بحرانی نوجوانان است، عوارض بیشمار و حتی بعضا غیر قابل جبرانی را ممکن است در پی داشته باشد. در صورت وقوع طلاق و جدایی در سن بحران نوجوانی فرزندان، به احتمال قریب به یقین زندگی آنها بحرانی تر شده و ممکن است عوارض بسیار بد و جبران ناپذیری به بار آید و باعث تخریب هویت آنها شود.
در اینگونه موارد عوارض و مشکلاتی همچون افت تحصیلی و حتی ترک تحصیل، مصرف مواد مخدر و الکل، رفتارهای ناهنجار و غیر اجتماعی، رفتارهای بزهکارانه، احساس بی هویتی و حتی خودکشی و … ممکن است رخ دهد.
اگر به هر طریق ادامه زندگی ممکن نیست، برای تعدیل و کاهش این عوارض، بهتر است با فرزند یا فرزندان نوجوان با استدلال منطقی در این مورد صحبت کنید. در این صورت اگر فرزند منطقی و روشنفکر باشد شاید بتواند با این موضوع کنار بیاید.