در آمریکا هم به ۴۹ میلیون نفر، کوپن غذا میدهند/اگر دولت بانک اطلاعاتی دقیقی داشت، چهار دهک بالای درآمدی از پرداخت یارانههای حمایتی حذف میشد
وحید شقاقی شهری معتقد است؛ با عددهایی که دولت برای حمایت یارانهای درنظر گرفته و با در نظر گرفتن این واقعیت که اصلاً مشخص نیست که همین حمایت یارانهای قرار است چند بار در سال به خانوادههای طبقهی کارگر پرداخت شود، به جایی نمیرسیم و این رویکرد پاسخگوی نیازهای معیشتی مردم نیست.
در شرایطی که معاش اکثریت مردمِ مزدبگیر با دشواریهای بسیار توام است، دولت به جای ترمیم فضای اقتصاد که «ترمیم دستمزد» یکی از مهمترین مولفههای آن است، به دنبال ارائه بسته حمایتی به گروههای مختلفیست که به زعم دولت، «نیازمندان» جامعه را تشکیل میدهند.
وحید شقاقی شهری (اقتصاددان و استاد دانشگاه) معتقد است؛ بستههای حمایتی دولت با مختصات فعلی نمیتواند اثرات کاهش ۵۰۰ درصدی ارزش پول ملی را جبران کند.
برداشت من این است که در چنین شرایطی، بستههایی که دولت در حال توزیع آن است، جای تامل دارد. با پنجاه هزار تومان یا صد هزار تومان یا نهایتاً دویست هزار تومان، میخواهند چه اصلاحی در «معیشت مردم» صورت بدهند؟! به اندازهای وضعیت معاش مردم نابسامان شده که صد هزار تومان و دویست هزار تومان، عدد قابل قبولی نیست؛ ما نیاز به «حمایتهای یارانهای» با عددهای معنادار و ملموس داریم.
قدرت خرید نیروی کار کشور به شدت کاهش یافته و با افزایشهای حداقل ۵۰ درصدی در بخش مسکن، حداقل ۴۰ درصدی در بخش غذا و به همین میزان در سایر بخشها مواجه شدهایم. به عبارتی، شاهد افزایش شدید قیمت «کالاهای اساسی» مثل مسکن، خوراک و پوشاک بودهایم؛ با عددهایی که دولت برای حمایت یارانهای در نظر گرفته و با در نظر گرفتن این واقعیت که اصلاً مشخص نیست که همین حمایت یارانهای قرار است چند بار در سال به خانوادههای طبقهی کارگر پرداخت شود، به جایی نمیرسیم؛ این رویکرد، به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای معیشتی مردم نخواهد بود.
در آمریکا هم که اقتصاد کاملاً نئولیبرال دارد، به ۴۹ میلیون نفر، کوپن غذا میدهند؛ آنجا که سرسپردهی دربست اقتصاد آزاد هستند، ۴۹ میلیون نفر، کوپن غذا دارند؛ چراکه تامین معیشت مردم، یک اولویت اساسیست که هیچ دولتی نباید از زیر بار آن طفره برود. تامین معیشت مردم نیاز به یارانه یا کوپن دارد؛ دولت باید خودش واردکننده اقلام اساسی باشد؛ شبکه توزیع را فعال کند؛ شرکتهای بازرگانی دولتی، مدیریت این کار را برعهده بگیرند؛ تا خانوادههای کارگری بتوانند به این فروشگاهها مراجعه کنند و به میزان سهمشان که دقیق باید محاسبه شود، کالای ارزان دریافت کنند. به عبارتی حداقل کار ممکن در این شرایط بغرنج اقتصادی این است که «سبد معیشتی مردم» به صورت یارانهای تامین شود.
بیکاران، غیررسمیکاران و بخش عظیمی از کارمندان دولت هم هستند که به حمایت فوری و اضطراری نیاز دارند؛ منظور کلِ اقشار کمدرآمد است اما از آنجا که متاسفانه بانک اطلاعاتی دولت، به شدت سهلانگار و غیردقیق است، این کار باید برای کل جمعیت کشور انجام شود؛ اگر دولت بانک اطلاعاتی خود را دقیق و بهروز نگاه میداشت و برای این کار در سالهای گذشته، وقت و انرژی میگذاشت، میتوانست سه یا چهار دهک بالای درآمدی را از پرداخت یارانههای حمایتی حذف کند؛ ولی در واقعیت به خاطر «اهمالکاری دولت» این فیلترگذاری امکانپذیر نیست؛ لذا تاوان این اهمالکاری را باید خود دولت بدهد و این کوپن را برای همه مردم بپردازد.
الان اگر با افراد متعلق به طبقات کارگر و فرودست در مورد بسته های حمایتی دولت صحبت کنیم، اکثریت قریب به اتفاق آنها، این تصمیم دولت را ناگوار میدانند و از آن ناراضی هستند. دولت حداقل باید ده تا بیست قلم کالای اساسی مردم را با یارانه و از طریق کارتهای هوشمند تامین کند، در غیر اینصورت، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه به دلخوری و نارضایتی بیشترِ طبقهی کارگر منجر خواهد شد.
اتفاقاً دولت منابع درآمدی کافی دارد؛ از کجا؟ در کشور ما، «درآمدهای مالیاتی» میتواند حداقل به دو برابر افزایش پیدا کند؛ مالیات را فقط از تولیدکننده و کارمند نگیرند؛ سه، چهار دهک پردرآمد ما اصلا مالیات نمیدهند؛ «پایه مالیاتی» برایشان تعریف نشده؛ ما مالیات بر ثروت و یا مالیات بر مجموع درآمد خانوار و یا مالیات بر عایدی سرمایه یا مالیات واردات کالاهای لوکس یا مالیات تصاعدی بر مصرف نداریم؛ حداقل ۵۰ تا ۶۰ پایه مالیاتی جدید برای دهکهای پردرآمد میتوان تصویب کرد؛ در کشور ما فقط دهکهای کمدرآمد مالیات میدهند؛ منِ کارمند، هنوز حقوقم به حساب نیامده، از آن مالیات کسر میشود؛ تولیدکننده هم با وجود همه مشکلات و دشواریها مالیات میدهد ولی آنهایی که «باید» مالیات بدهند، یک ریال هم نمیپردازند؛ چراکه برای ثروتمندان اصلاً پایه مالیاتی تعریف نشده؛ سرمایهداران و حامیان آنها هیچ زمان اجازه ندادهاند در این کشور پایه مالیاتی تعریف و تصویب شود؛ دولت میتواند از اینها مالیات بگیرد و آن را بین اقشار کمدرآمد توزیع کند؛ به عبارتی «بازتوزیع ثروت میان کمدرآمدهای جامعه».
به این ترتیب با تامین منابع مالی یارانهها، عدالت اقتصادی برقرار میشود، شکاف طبقاتی کاهش مییابد، رضایتمندی مردم بالا میرود و حداقل معیشت طبقه کارگر نیز تامین میشود. میخواهم بگویم ما نیازمند بازتوزیع ثروت هستیم؛ متاسفانه نهادها و ساختارهای ما برای بازتوزیع ثروت تنظیم نشده است. به همین دلیل است که بازتوزیع ثروت در شرایط فعلی، یک «کار انقلابی» محسوب میشود؛ بیایند پایه های مالیاتی دقیق تصویب کنند، بعد از ثروتمندان مالیات بگیرند و در بین طبقه کارگر و فرودستان توزیع کنند؛ در نهایت بازهم تاکید میکنم که این بستههای حمایتی دولت با توجه به کاهش حداقل ۵۰ درصدی قدرت خرید مردم، واقعاً غیرتاثیرگذار است.
منبع: ایلنا