این «درد شکم» نیست که موج اعتراض میآفریند
«امروز اساس اعتماد متزلزل شده است. آن دسته از مسئولان اجرایی، قضایی و ائمه عزیز جمعه که با مردم سخن میگویند و آنها را از پیروی از «درد شکم» منع میکنند باید بدین نکته توجه خاصی بکنند. مسئولان گرامی، این «درد شکم» نیست که موج اعتراض میآفریند، بلکه سلب اعتماد و عدم باور به قولها و وعدههاست که مردم را به خیابانها میکشاند تا چاره گریز از «غم نان» را در آنجا بجویند.»
به گزارش ایسنا، بهروز قمری، استاد تاریخ در دانشگاه ایلینوی، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «تاریخدان شهیر انگلیسی ای.پی. تامپسون بر این باور بود آن چه به «شورشهای شکم» و «قیام نان» در تاریخ قرن هجدهم انگلیس معروف شدند، در واقع خیزشهای مردمی از درد گرسنگی نبودند. تاریخ نشان داده که مردم به ندرت به خاطر «درد شکم» به خیابانها میریزند و سر به شورش میزنند. در طول تاریخ نمونههای عدیدی وجود دارد که توده مردم از گرسنگی هلاک شدهاند ولی دست به شورش نزدهاند. او معتقد بود آن چه ملتها را به طغیان میکشاند درد فقر و گرسنگی نیست، بلکه جریحهدار شدن حسی است که تامپسون آن را «اقتصاد اخلاقی» مینامد. با یک بررسی دقیق تاریخی، تامپسون نشان میدهد که هر جا ناآرامی و شورشی در انگلستان قرن هجدهم برپا شده در آنجا میتوان رد پای احتکار گندم و آرد، گرانفروشی، اختلاس و منفعتطلبی عده قلیلی را که از مصائب مردم سودجویی میکنند، دید.
او از این نکته ظریف درس تاریخی بزرگی به نسل جدیدی از تاریخپژوهان معاصر آموخت. به طور عموم آن چه رفتار اجتماعی مردم را رقم میزند بیشتر صبر و شکیبایی است تا شورش و ناآرامی. سختیهای روزمره، خمودگی در کار، غم نان، نگران آینده فرزندان بودن و تمام دشواریهای زندگی هیچ یک به تنهایی مردم کوچه و بازار را به خیابانها نمیکشاند. آن چه مورخان معاصر از تامپسون آموختهاند، این است که این خدشهدار شدن آن وجدان اجتماعی که مردم بدان پایبند هستند، است که آنان را به شورش وامیدارد. این نکته را هم میتوان از کتب تاریخی آموخت و هم از تجربه انقلاب اسلامی خودمان. زمانی که شورش در انگلیس قرن هجدهم شروع شد، مردم انبارهای محتکران را به آتش کشیدند. در ایران هم زمانی که مردم شوریدند و شیشههای بانک شکستند و آنها را طعمه حریق کردند، هیچکس قرانی هم از آنها نبرد. مردم قیام میکنند اگر وجدان اجتماعیشان به درد آمده باشد.
حس عدالتخواهی انگیزه اصلی هر شورش اجتماعی است. امروز هم ما شاهد همین مساله هستیم. این تنها بیکاری، گرانی، اعتیاد یا دیگر معضلات اجتماعی نیست که باعث نارضایتی در اقشار مختلف مردم شده است. آن چه امروز را از مقاطع مختلف پس از انقلاب متمایز میکند، شیوع و برملا شدن فساد مالی، اختلاس و عدم رسیدگی به آن است. مردم ما نشان دادهاند همانطور که پرشور و بیپروا در انقلاب شرکت کردند، همانطور هم با صبر و متانت مصائب جنگ و عواقب تحریمها و خصومتهای بینالمللی را متحمل شدند. سوال اینجاست که چرا در آن زمان که سختیها و مشقات زندگی کم از شرایط امروز نداشت، همین مردم آن مشکلات را به جان میخریدند و با اعتماد به مقامات به آیندهای روشنتر و بارورتر امید داشتند؟
امروز اساس آن اعتماد متزلزل شده است. آن دسته از مسئولان اجرایی، قضایی و ائمه عزیز جمعه که با مردم سخن میگویند و آنها را از پیروی از «درد شکم» منع میکنند باید بدین نکته توجه خاصی بکنند. مسئولان گرامی، این «درد شکم» نیست که موج اعتراض میآفریند، بلکه سلب اعتماد و عدم باور به قولها و وعدههاست که مردم را به خیابانها میکشاند تا چاره گریز از «غم نان» را در آنجا بجویند. از امروز تحریمهای بیشتری بر ملت اعمال خواهد شد. همه ما میدانیم که این تحریمها فشار اقتصادی و مادی بیشتری را بر تمام اقشار جامعه تحمیل خواهد کرد. آنانی که طراحان این تحریمها هستند، امید دارند که با این فشارها پایههای نظام را سست کرده و شکافی جبرانناپذیر میان ملت و حاکمیت خلق کنند. تنها راه مقابله با این اهداف ایجاد اعتماد و احترام متقابل میان ملت و دولت از طریق شفافیت در امور اجرایی و قضایی است.
هفته گذشته وزیر محترم امور خارجه، آقای ظریف به دولتمردان غرب توصیه مفیدی کردند. ایشان فرمودند: «احترام به ایران را امتحان کنید.» این امر کلیدی است که نه تنها قفل روابط بینالملل را خواهد گشود، بلکه گره بسیاری از مشکلات داخلی نیز با همین فلسفه احترام متقابل گشوده خواهد شد. حل مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی نیازمند زمان است. مردم تنها زمانی این فرصت را به مسئولان کشور خواهند داد که پذیرفته باشند این مسئولان قدم در راهحل این مشکلات گذاشتهاند. باید شفاف بود و اجازه داد راهحلهای گوناگون در محیطی سالم و محترمانه تبادل شوند. تحدید فساد مالی و اختلاس تنها در چنان فضایی میسر میشود. بر وجدان اجتماعی مردم بیش از این خدشه وارد نکنیم. «غم نان» به اعتراض خیابانی منجر میشود تنها اگر صاحبان آن غم به حسن نیت مسئولان اطمینان نداشته و شاهد آن باشند که سفره خالی آنان که با «درد شکم» سر میکنند، ذرهای از منفعتطلبی اقلیتی کوچک نکاسته است.»